نظام آموزشی ایران با چالشهای متعددی روبهروست. از مشکلات ساختاری گرفته تا وضعیت جذب معلمان و شرایط فردی دانشآموزان، همه مسائل بهگونهای درهمتنیده شدهاند که بیتوجهی به هر یک تهدیدی جدی برای آینده آموزش و پرورش کشور به شمار میآید. این عوامل نهتنها کیفیت آموزش را متأثر میسازد بلکه شمع عدالت را کمفروغتر میکند.
فاطمه مقدسی، پژوهشگر حوزه سیاستگذاری آموزش، در گفتوگو با خبرنگار پایگاه اطلاعرسانی دکتر مسعود پزشکیان، از ضرورت توجه به ابعاد مختلف عدالت سخن میگوید. آنچه بیش از هر چیز مورد تأکید اوست توجه به سالهای اوان کودکی و تربیت معلمان حرفهای برای مدارس است. او همچنین معتقد است که دولت با مداخلههای هدفمند و کمهزینه میتواند به بهبود شرایط موجود کمک کند.
عدالت فقط به معنی دسترسی نیست
این پژوهشگر با بیان اینکه «عدالت» مفهوم گستردهای است و ابعاد مختلفی را دربرمیگیرد توضیح میدهد: به طور کلی فهم عمومی از مسئله عدالت در دسترسی برابر کودکان به امکانات آموزشی خلاصه میشود. در ایران، عمدتاً نرخ پوشش تحصیلی را بهعنوان معیار عدالت آموزشی در نظر میگیرند. این در حالی است که عدالت در تعریف کلی شامل ابعاد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و … است. چنانچه بهصورت محدود عدالت را در حوزه آموزش و پرورش در نظر بگیریم، معمولاً در چهار ساحت دسترسی به آموزش، تکمیل فرایند آموزش، نتایج آموزش و منابع آموزش میتوان از عدالت سخن گفت. اگر نگاهی سیستمی داشته باشیم وضعیت ایران در تکتک این ابعاد نگرانکننده است اما معمولاً فقط مسئله دسترسی مدنظر قرار میگیرد؛ در حالیکه ما در شاخصهای دیگر مانند نرخ تکمیل آموزش، نتایج آموزشی و بروندادها هم چالشهای بسیار جدی داریم.
به عقیده مقدسی واکاوی زمینههای ایجاد نابرابری در سیستم آموزشی مستلزم نگاهی چند بعدی است. او مجموعه این عوامل را در سه سطح کلان، میانی و خرد دستهبندی میکند و میافزاید: در سطح کلان، با موانع فرهنگی مواجه هستیم که در بسیاری از مناطق منجر به دسترسی نابرابر به آموزش و کیفیت یادگیری متفاوت میشود. همچنین زمینههای اقتصادی کلان نیز قبل از ورود کودکان به مدرسه وضعیت آنها را نابرابر میکند. عامل اقتصادی بسیار تعیینکننده است و کشورها بر حسب اینکه چقدر میتوانند زمینههای پیشینی ورود به مدرسه را کنترل کنند، بروندادهای آموزشی متفاوتی خواهند داشت.
او ادامه میدهد: نهاد مدرسه در سطح میانی و نهاد خانواده در سطح خرد قرار میگیرند. عواملی همچون معلم، برنامه درسی، زمان آموزش و فضای آموزشی میتوانند به خلق وضعیتی برابر یا نابرابر منجر شوند. کودکان همچنین در خانه از امکانهای یادگیری بسیار متفاوتی برخوردارند و در سطح خرد مجموعهای از زمینههای خانوادگی، نابرابری را تشدید میکند.
فقر، زبان و محیط یادگیری ترازوهای ناتزار آموزش
مقدسی با بیان اینکه در سطح میانی و خرد قادر به انجام مداخله و تأثیرگذاری هستیم میگوید: براساس آخرین آمار سال ۱۴۰۰، حدود ۳۳ درصد از کودکان ما در شرایط فقر مطلق زندگی میکنند. این آمار در استانهایی مانند سیستان و بلوچستان به ۶۵ درصد میرسد. یعنی اساساً قبل از اینکه مدرسه بخواهد آموزش را شروع کند با مسئله فقر کودک مواجه است.
او با استناد به آمارهای بینالمللی، مسئله دوزبانگی را یکی دیگر از زمینههای خرد نابرابرساز در بدو ورود به مدرسه معرفی میکند و میافزاید: ایران جزو کشورهایی است که بیشترین درصد صحبت نکردن به زبان فارسی را در آن شاهد هستیم. طبق آمارهای آزمون بینالمللی تیمز سال ۲۰۲۰، حدوداً ۱۳ درصد از دانشآموزان ایرانی هرگز در خانه به زبان فارسی صحبت نمیکنند. در واقع، ایران در سالهای اخیر همواره جزو پنج یا شش کشور دارای بیشترین نرخ دوزبانگی بوده است. زمانیکه زبان معیار نهاد آموزش و پرورش زبان فارسی است، این دوزبانگی بهطور پیشفرض یک نابرابری آغازین را برای کودک به همراه دارد.
این کارشناس سیاستگذاری آموزشی منابع یادگیری متفاوت کودکان در خانواده و نابرابری در سلامتی را دو عامل مهم دیگر تشدیدکننده نابرابری عنوان میکند و میگوید: در آزمون بینالمللی تیمز ۲۰۲۳ دانشآموزان ایرانی با شرایط اقتصادی ضعیف دو برابر بیشتر از میانگین جهانی از دسترسی نداشتن به منابع یادگیری در خانه رنج میبرند. علاوه بر این، نابرابری در سلامتی، بهویژه در کودکان معلول، چالشهایی جدی برای کودکان ایجاد میکند.
آموزش پیشدبستانی در صدر عوامل زمینهزدای نابرابری
مقدسی با بیان اینکه در دنیا مؤثرترین مداخله برای حل نابرابریهای آغازین و کمک به کودکان برای شروع آموزش در وضعیتی برابرتر سرمایهگذاری در سالهای اوان کودکی است، خاطرنشان میکند: در دهههای ۷۰ و ۸۰ توسعه پیشدبستانیها کاملاً بهعنوان یک امر طفیلی نگاه میشود. یعنی اگر بهواسطه کمبود جمعیت دانشآموزی ظرفیتی در فضای آموزشی ایجاد شده یا اگر در جایی مازاد معلم وجود داشته، پیشدبستانیها اندکی توسعه پیدا کردند اما هیچگاه توسعه پیشدبستانی در ایران حوزهای جدی تلقی نشده است. بهویژه، از دهه ۹۰ به بعد با چالش بسیار گسترده خصوصیسازی پیشدبستانیها مواجهیم. با تغییر نظام آموزشی، در عرض یک سال تمام پیشدبستانیها خصوصی میشوند و تلاش دولت برای توسعه پیشدبستانیهای دولتی به ۲۰ درصد نمیرسد. ضمن اینکه همین پیشدبستانیهای دولتی حتی در «روستا مهد» هم همچنان مبلغی را از افراد دریافت میکنند.
این پژوهشگر با انتقاد از وضعیت پوشش پیشدبستانی در ایران بیتوجهی به توسعه این حوزه را با افت تحصیلی دانشآموزان مرتبط میداند و تصریح میکند: بسیاری از کشورها در دو دهه اخیر حوزه پیشدبستانی را بهعنوان یکی از مهمترین عوامل زمینهزدای نابرابری توسعه دادند. متأسفانه آمارهای پوشش پیشدبستانی در ایران به درستی اعلام نمیشود اما طبق آخرین آمار «سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک» در حال حاضر حدود ۴۷ درصد از کودکان، یک سال قبل از مدرسه از آموزش پیشدبستانی برخوردارند؛ در حالیکه میانگین جهانی نرخ پوشش آموزشی یک سال قبل از مدرسه با در نظر گرفتن کشورهای آفریقایی محروم حدود ۷۵ درصد است و در کشورهای کمدرآمد دو درصد از بودجه آموزش و پرورش صرف حوزه پیشدبستانی میشود.
معلمان ستون برپایی نظام آموزشی عادلانه
این کارشناس سیاستگذاری آموزشی با تأکید بر اینکه مداخله در سطح میانی نیازمند هدفگذاری بر روی نقاط بحرانی است، به نقش مهم معلمان در نظام آموزشی اشاره و تصریح میکند: ما قطعاً با مسئله کمبود فضای آموزشی روبهرو هستیم اما در مجموع شاید کمتر از ۱۰ درصد از مناطق کشور با بحران جدی فضای آموزشی مواجهاند. بهویژه در مناطق پرتراکم شهری این چالش وجود دارد و این مدارس نیازمند مداخله هستند اما مشکل همگانی نظام آموزشی کمبود معلم است.
مقدسی میافزاید: در ۳۰ سال گذشته با انباشت نادیده انگاشتن فرایندهای جذب و بهکارگیری و حرفهایسازی معلمان مواجه بودیم. مکانیزمهایی که بهویژه در ۱۰ سال گذشته در فرایند جذب معلمان بهکار گرفته شده، آموزش و پرورش را با بحرانی عظیم در شرایط فعلی مواجه کرده است. در هر حال، به واسطه فشاری که بر مجلس آمد تصمیم اشتباهی گرفت و ۲۹۰ هزار نیروی حقالتدریسی جذب شدند.
او ادامه میدهد: در سالهای بعد نیز به دلیل اینکه دانشگاه فرهنگیان در زمان مناسب نیروی انسانی مورد نیاز خودش را تربیت نکرده است ناچار شدیم برای رفع مشکل کمبود معلم از طریق ماده ۲۸ یا طرح «مهرآفرین» جذبهای بسیار زیادی داشته باشیم؛ بهگونهای که میتوان گفت در حال حاضر حدود ۷۰ درصد از نیروی انسانی آموزش و پرورش از طریق مکانیزمهای غیرحرفهای جذب شدند و صلاحیت کافی برای ورود به مدرسه ندارند.
این پژوهشگر با تأکید بر اینکه مهمترین مداخلهای که دولت در شرایط فعلی میتواند انجام دهد اصلاح روندهای دانشگاه فرهنگیان و اصلاح روندهای آموزش ضمن خدمت معلمان است، از راهاندازی کانونهای ارزیابی در دولت قبل بهعنوان تجربهای مثبت یاد میکند که باید در دولت چهاردهم نیز ادامه پیدا کند. او میافزاید: البته در دولت قبل با چالش گزینش مواجه بودیم. یعنی تلاش کردیم مکانیزمهای جذب را حرفهای کنیم اما از طرف دیگر، سازوکار گزینش تمام آن فرایند حرفهای را به چالش کشید. پس اساساً با این روند باز هم نمیتوانیم به خروجی معلم باکیفیت برسیم.
مدیریت منابع مقدم بر مدرسهسازی
این کارشناس سیاستگذاری آموزشی تأکید میکند برای حل مسئله فضای آموزشی لزوماً نباید مدرسه بسازیم. او میگوید: بخش زیادی از مدارس ما از ظرفیت فضا و شیفت دوم خود بهدرستی استفاده نمیکنند. بهواسطه اینکه پنجره جمعیتی ایران در حال بسته شدن است، سرمایهگذاری دولت بر توسعه فضایی در شرایطی که با کیفیت فجیع نیروی انسانی مواجه هستیم، ممکن است به هدررفت منابع منجر شود. برای حل مسئله تراکم دانشآموز نسبت به معلم شاید بیش از اینکه به مدرسهسازی احتیاج داشته باشیم، به مدیریت فضای مدرسه محتاجیم. اگر دولت نیروی انسانی مورد نیاز را برای شیفت دوم مدارس تأمین کند و همچنین سازوکاری داشته باشد تا بتواند آنها را تأمین مالی کند، بخش زیادی از مشکل فضا با مدیریت منابع حل میشود.
مقدسی ادامه میدهد: طبق آخرین آمار سازمان نوسازی، مسئله دسترسی به آب آشامیدنی یا سرویس بهداشتی در مدارس نیاز به مداخله جدی دارد. همچنین مسئله سرمایش و گرمایش محیطهای آموزشی مسئله وخیمی است. این مداخلهها هزینهبر نیستند و دولت میتواند انجام دهد، اما اگر بخواهیم همه این سرمایه را در سبد مدرسهسازی ببریم، جایی که شاید جای مؤثرتری است به فراموشی سپرده میشود. حتی خود خیرین مدرسهساز نیز از فضای مدرسهسازی چرخش میکنند چون شاهدند مدرسهای که معلم باکیفیت نداشته باشد هیچ ثمری نخواهد داشت.
بخشی از گفتوگو را در ادامه میبینید و نسخه کامل آن را نیز در آپارات پایگاه اطلاعرسانی دکتر مسعود پزشکیان مشاهده کنید.