دکتر مریم پورآقا، پژوهشگر تعلیم و تربیت، در یادداشتی به اهمیت باور به عدالت و انصاف در نقد و ارزیابی اشاره کرده است و تأکید میکند اولین قدم منصفانه دیدن خودمان است. این استاد دانشگاه متن کامل این یادداشت را در اختیار پایگاه اطلاعرسانی دکتر مسعود پزشکیان قرار داده است. این متن را میتوانید در ادامه بخوانید:
روز ۲۷ آذر اختتامیه پانزدهمین جشنواره فارابی، سالن اجلاس سران- رئیسجمهور در سخنانشان به مسائل مختلف اشاره کردند از جمله حق و حقوق. حقوقی که اقلیتها باید از آن بهرهمند باشند. وقتی صحبت از عدالت کردند ناخودآگاه کلمهای که بعد از آن نوشتم انصاف بود. آیا میتوان از عدالت گفت ولی منصف نبود و انصاف رعایت نکرد. برای انصاف، جهانبینیات، باید در ارزیابیهایش متبحر باشد. تبحری که از دیدگاه چندجانبه بتواند به موضوع نگاه کند.
مدعی انصاف باید اول خودش را در ترازوی ارزیابی قرار دهد. چون درصدد برخورد و مواجهه برآید چنان جوانب مختلف آن را دیده باشد که خود به درستی و صداقت رفتارش شهادت دهد. بیش از آنکه دیگری یا دیگرانی در پی راستیآزمایی آن برآیند. منصف سنگ زیرین نقد است و بار آن را خود به دوش میکشد و چون چنین رفتار کند نه باکی از نقد دارد نه ارزیابی. ولی آنچه که در بستر جامعه و آموزش شاهد آن هستیم گریز از ارزیابی است. آیا هدف ارزیابی غیر از اصلاح امور است؟ حال این امور میتواند مسیر و زندگی یک دانشآموز یا یک معلم یا یک مدیر یا یک وزیر باشد.
اگر اعضای یک جامعه به عدالت و انصاف ارزیاب و نقاد مطمئن باشند و نهایت هدف ارزیابی را باور داشته باشد، هیچگاه از آن گریزان نمیشود. ولی چون نه در سیاق انصاف هستیم و نه برای رسیدن به آن تلاش میکنیم و تنها به گفتن آن اکتفا میکنیم پس باید شرایط حال حاضر جامعه را بپذیریم و بدانیم که هر آنچه بکاری همان را درو میکنی و از کوزه علم، سیاست، انصاف و عدالت ما آنچه تراویده است ذخیره علمی، سیاسی و عدالتی خویشتن خویشمان بوده است.
در این مسیر، اولین قدم دیدن منصفانه خودمان است و بعد میتوان در راه انصاف و عدالت همگانی قدم برداشت. انصاف تیغ برنده عدالت است و چون بکار بسته شود هم نیش است و هم نوش چون به نیشش تن ندهیم لذت نوشش نصیبمان نخواهد شد. عدالت و انصاف را میخواهم جور دیگر ببینم؛ از هرکس بپرسی خواهان عدالت است و انصاف و چرا چنین است؟ آیا غیر از این است که آدمی در پی لذت است و گریزان از درد. پس میتوان چنین نتیجه گرفت که عدالت و انصاف سراسر لذت است، ولی من با این گزاره مخالفم و معتقدم حاصل عدالت اول درد است چرا که جز با مواجه منصفانه با خود در اولین گام نمیتوان در وادی عدالت قدم از قدم برداشت.
منِ مدعیِ انصاف چون به تمرین آن در جهان خودم و با خویشتن خویش نپردازم و آن را داخل پرانتز واقعیت قرار ندهم و اندک خود را بسیار و بسیار دیگری را اندک ندانم، نمیتوانم در مورد دیگری بکار گیرم.