عبدالرضا خزایی، روزنامهنگار و تحلیلگر، یادداشتی دربارۀ یک سالگی دولت دکتر پزشکیان در اختیار پایگاه اطلاعرسانی دکتر مسعود پزشکیان قرار داده است. این یادداشت تحلیلی فراگیر بر نخستین سال دولت چهاردهم و نحوه مواجهه آن با گرههای کور جامعه ایران است. متن کامل آن به شرح زیر است:
در تیرماه ۱۴۰۳، درست در لحظهای که اعتماد عمومی از نظام تصمیمگیری به پایینترین سطح تاریخی رسیده بود، دکتر مسعود پزشکیان با رأیی معنادار به ریاستجمهوری رسید. مردم در بحبوحهای از ناامیدی، فقر، سرکوب، حذف، تبعیض و بحرانهای مزمن، به مردی رأی دادند که شعار نداد، وعدۀ معجزه نداد و با همان صدای آرام همیشگیاش گفت: «دروغ نمیگویم. کشور بیمار است. باید علاجش کنیم.» یک سال از آن روز گذشته و دولت چهاردهم در میدان واقعیت، نه روی کاغذ، با دهها گره کور اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی روبهرو بوده است. در این یادداشت، نه از زاویۀ تبلیغاتی و نه از موضع اپوزیسیونی، بلکه با رویکردی تحلیلی، به مرور مهمترین مشکلات جامعۀ ایران و مواجهۀ دولت جدید با آنها خواهیم پرداخت:
۱. بحران معیشت و فروپاشی اعتماد عمومی
هیچ بحرانی در ایران امروز گستردهتر، فراگیرتر و خطرناکتر از فقر نیست. دهکهای پایین عملاً از چرخ اقتصاد بیرون افتادهاند. طبقۀ متوسط، نابود شده. تورم، مانند سرطان، تا مغز استخوان زندگی مردم نفوذ کرده است. شکاف میان دستمزد و هزینۀ زندگی، به مرحلۀ انفجار رسیده. امنیت غذایی میلیونها خانواده در خطر است. اعتماد عمومی به وعدهها و سیاستهای اقتصادی از بین رفته است.
پاسخ دولت:
دولت چهاردهم، برخلاف اسلافش، وعدۀ معجزه نداد. تیم اقتصادیاش به جای تزریق پول و چاپ بیرویۀ اسکناس، کنترل پایۀ پولی، حذف تدریجی یارانههای پنهان، کاهش هزینههای جاری دولت، بازسازی رابطه با بخش خصوصی و تلاش برای جذب سرمایۀ داخلی و ایرانیان خارج از کشور را در دستور کار قرار داد.
برنامۀ «بازتوزیع هدفمند منابع» در قالب حمایت از دهکهای پایین، افزایش مستمری مددجویان، کاهش ضریب نابرابری و پرداخت بدهیهای انباشتۀ بیمهها، نشانههایی از نگاه عدالتمحور دولت است. اما واقعیت این است که برای فقرِ نهادینه، درمانی فوری وجود ندارد. این دولت، حداقل، به جای دروغدرمانی، تن به جراحی داده است.
۲. بحران مشارکت سیاسی و طردشدگی اجتماعی
ایرانیان، پس از سالها تجربۀ ناکامی، سانسور، تحقیر و نادیدهگرفتهشدن، بهطور فزایندهای از عرصۀ عمومی کناره گرفتهاند. از صندوق رأی گرفته تا حضور در تشکلها و نهادهای مدنی، «انفعال سیاسی» به یک عادت جمعی بدل شده است. جوانان یا مهاجرت کردهاند یا خود را به بیتفاوتی زدهاند. این، اگر بزرگترین تهدید نباشد، یکی از بنیانبراندازترین آنهاست.
پاسخ دولت:
دکتر پزشکیان، برخلاف رویههای رایج، سخن گفتن با مردم، پذیرفتن خطا و گوش دادن به اعتراض را بخشی از حکمرانی تعریف کرد. در ماههای ابتدایی او با گروههای معترض، کارگران اخراجی، معلمان معترض، و حتی دانشجویان منتقد دیدار کرد.
دولت او، هرچند هنوز نتوانسته در سطح ساختار حاکمیت تحولی بنیادین ایجاد کند، اما تا حد ممکن از برخوردهای امنیتی با اعتراضات صنفی جلوگیری کرد و به جای سرکوب، مذاکره را برگزید. در ماجرای اعتراضات معلمان و بازنشستگان، پزشکیان دستور داد موضوع نه در شورایعالی امنیت ملی، که در نهاد برنامهریزی بررسی شود. تفاوتی کوچک، اما معنادار.
۳. مسئله زنان، حجاب، و حق انتخاب
کمتر مسئلهای در سالیان اخیر همچون «حجاب اجباری» تبدیل به شکاف عمیق اجتماعی و نماد تعارض دولت و مردم شده است. آنچه با عنوان «قانون حجاب و عفاف» اجرا میشود، صرفاً یک مسئلۀ پوشش نیست؛ بلکه به نمادی از سرکوب، تحمیل، حذف زنان و انکار حق انتخاب بدل شده است. بخشی از تندروهای نفوذی در حاکمیت، با ابزار زور، قصد دارد یک شکل از زن بودن را به کل جامعه تحمیل کند.
پاسخ دولت:
پزشکیان نه اصلاحطلبی کلاسیک است، نه انقلابی تندرو. نگاه او به زن، با رویکرد سنتی فاصله دارد. او معتقد است «زن را نباید با قانون مهار کرد، باید با فرهنگ توانمند ساخت.» در عمل، دولت چهاردهم با تعلیق گشتهای ارشاد، جلوگیری از برخورد فیزیکی در اماکن عمومی، حذف بودجههای موازی ضدزن، و تقویت نهادهای مردمی، فضا را اندکی تعدیل کرد.
البته ساختار بالادستی اجازۀ تغییر بنیادین در این حوزه را نمیدهد، اما رویکرد دولت آشکارا کاهش تقابل، احترام به شهروندان و تأکید بر آموزش و گفتوگوست. به همین دلیل، برخلاف سالهای قبل، تعداد پروندههای قضایی مربوط به پوشش زنان، کاهش محسوسی یافته است.
۴. فروپاشی فرهنگی؛ سانسور، مهاجرت، و انزوای هنرمندان
در سالهای اخیر، بسیاری از هنرمندان، نویسندگان، روزنامهنگاران، فیلمسازان و اندیشمندان، یا ممنوعالکار شدهاند یا به اجبار مهاجرت کردهاند. سانسور، توقیف، ممنوعیت مجوز، قطع حمایتها و دخالتهای ایدئولوژیک، عملاً فضای فرهنگی را خالی از تنوع و خلاقیت کرده است.
پاسخ دولت:
دولت چهاردهم تلاش کرد تا در چارچوب محدود اختیاراتش، در برابر فضای قفلشده مقاومت کند. بازگشایی خانۀ سینما، حمایت از آثار متنوع در جشنوارۀ فیلم فجر، رفع توقیف برخی آثار، دیدار مستقیم وزیر ارشاد با نویسندگان ممنوعالکار و اعطای مجوز فعالیت دوباره به چندین گروه موسیقی، نشانههایی از همین سیاست است.
دولت همچنین با کاهش سختگیری در صدور مجوز کتاب و نگاه تخصصی به تولیدات نمایشی، تلاش کرده حس طردشدگی هنرمندان را کاهش دهد. مهاجرت همچنان ادامه دارد، اما حداقل در دولت پزشکیان، فشار از درون کاهش یافته است.
۵. سقوط آموزش و بحران مدرسههای فراموششده
ایران در سالهای گذشته با رشد وحشتناک بیسوادی پنهان، ترک تحصیل، کمبود نیروی آموزشی، فرسودگی زیرساخت مدارس و محتوای ناکارآمد آموزشی روبهرو بوده است. شکاف آموزشی میان استانها، مهاجرت معلمان، و بیانگیزگی نیروهای شاغل، فاجعهای خاموش است که اثرش تا دههها باقی میماند.
پاسخ دولت:
پزشکیان آموزش را اولویت اصلی خود اعلام کرد. طرح «تغذیۀ رایگان برای مدارس کمبرخوردار»، «ارتقای صلاحیت حرفهای معلمان»، «استانداردسازی مدارس کپری» و «اختصاص بودجۀ ویژه به استانهای دارای نرخ ترکتحصیل بالا» از اقدامات مشخص دولت است.
او همچنین با انتصاب وزیر آموزشوپرورش از میان کارشناسان میدانی، و دوری از چهرههای شعاری، سعی کرد مدیریت این حوزه را به اهالی واقعیاش بسپارد. در یک سال اخیر، بیش از ۵۰۰۰ مدرسه بازسازی شدهاند و حقوق معلمان، به نسبت نرخ تورم، با افزایش همراه بوده است.
۶. امنیت و بحران حقوق بشر
یکی از بزرگترین چالشهای ایران امروز، وضعیت حقوق بشر و امنیت شهروندان است. گزارشهای متعددی در فضای رسانهای غربی از نقض حقوق بشر، بازداشتهای خودسرانه، شکنجه، محدودیت آزادی بیان و تجمعات مسالمتآمیز وجود دارد. در سطح بینالمللی، ایران در محافل حقوق بشری زیر فشارهای جدی قرار دارد.
پاسخ دولت:
دولت پزشکیان، اگرچه اختیارات محدودی دارد، اما رویکردی متفاوت نسبت به دولتهای پیشین نشان داد. دستور به توقف بازداشتهای خودسرانۀ فعالان مدنی، تشکیل کمیتههای مستقل پیگیری شکایات، و تلاش برای گفتوگو با نهادهای بینالمللی حقوق بشری از مهمترین اقدامات او بوده است.
او به صراحت اعلام کرده «امنیت پایدار بدون احترام به حقوق شهروندی امکانپذیر نیست» و در چند سخنرانی رسمی، خواهان بازنگری در برخی قوانین امنیتی شده است.
۷. بحران محیط زیست و تغییرات اقلیمی
خشکسالی، آلودگی هوا، از بین رفتن جنگلها و منابع آب، تبدیل به بحرانهای جدی زیستمحیطی شدهاند که تهدیدی جدی برای سلامت و اقتصاد کشور به شمار میروند.
پاسخ دولت:
دولت چهاردهم در بودجۀ ۱۴۰۳، سهم محیط زیست را افزایش داد و برنامههای بازسازی جنگلها، احیای دریاچهها، کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی و توسعۀ انرژیهای تجدیدپذیر را در اولویت قرار داد. همچنین، از همکاریهای بینالمللی برای مقابله با تغییرات اقلیمی استقبال کرد.
۸. دیپلماسی و روابط بینالملل
با توجه به تحریمها و انزوای سیاسی ایران، فشارهای اقتصادی و سیاسی ادامه دارد.
پاسخ دولت:
رویکرد پزشکیان مبتنی بر بازکردن مجدد پنجرههای دیپلماتیک و مذاکره برای رفع تحریمهاست. مذاکرات غیرمستقیم با کشورهای منطقه و قدرتهای جهانی، تلاش برای احیای برجام و توسعۀ همکاریهای اقتصادی با همسایگان، از سیاستهای اصلی اوست.
در جریان جنگ ۱۲ روزۀ ایران و اسرائیل، پزشکیان با رویکردی عقلانی و دیپلماتیک، تلاش کرد از طریق مذاکره و گفتوگو، هرچه سریعتر به پایان درگیریها برسد و از تشدید جنگ جلوگیری کند. وی بر اهمیت آتشبس و حفظ ثبات تأکید داشت و با حمایت از راهحلهای مسالمتآمیز، کوشید زمینهای برای پایان یافتن منازعه فراهم آورد. در دوران پساجنگ، پزشکیان با تمرکز بر بازسازی اقتصادی و اجتماعی، ارتقاء انسجام ملی و ترمیم آسیبهای ناشی از جنگ، نقش مؤثری در تثبیت شرایط کشور و پیشبرد روند توسعه ایفا نمود.
۹. عدالت قضایی و اصلاح نظام حقوقی
فساد، نبود شفافیت، طولانی شدن فرآیندهای قضایی و نبود اعتماد مردم به دستگاه قضایی، مشکلات عمیقی هستند.
پاسخ دولت:
دولت چهاردهم با همکاری قوۀ قضاییه، برنامۀ اصلاحات قضایی را آغاز کرد که شامل آموزش قضات، استفاده از فناوریهای نوین برای کاهش فساد و سرعت بخشیدن به پروندههاست.
- اگر مسعود پزشکیان رئیسجمهور نمیشد؛ چشماندازی دیگر برای ایران
انتخاب پزشکیان به عنوان رئیسجمهور در شرایطی رخ داد که کشور پس از سالها تجربۀ فرازونشیب به شدت نیازمند مدیریتی میانهرو و واقعگرایانه بود. اما تصور کنید اگر این انتخاب بهگونهای دیگر رقم میخورد و پزشکیان سکان هدایت دولت چهاردهم را بر عهده نمیگرفت، چه آیندهای در انتظار ایران بود؟
● تشدید نارضایتی عمومی و تحریمها
بیشک، نبود او در رأس قوۀ مجریه، فضای سیاسی کشور را به گونهای متفاوت رقم میزد. در سالهای پیش از دولت چهاردهم، سیاستهای محدودکنندۀ گسترده در آزادیهای مدنی و فشارهای اقتصادی، نارضایتی عمومی را افزایش داده بود. در چنین وضعیتی، غیاب مدیری مانند پزشکیان که با رویکردی معتدل و تلاش برای همگرایی میان جناحهای مختلف، قدم در عرصه گذاشت، میتوانست به تداوم یا حتی تشدید وضعیت کنونی بیانجامد.
رویکردهای تندروانه و انقباضی در سیاست داخلی، ممکن بود به افزایش سرکوب فعالان اجتماعی و سیاسی و محدودیت بیشتر آزادی بیان منجر شود. این روند نهتنها به تقویت گفتمان بیاعتمادی در جامعه میانجامید، بلکه بستر لازم برای تنشهای گستردهتر اجتماعی را فراهم میکرد. بهویژه در شرایطی که بحرانهای اقتصادی همچنان بر زندگی روزمرۀ مردم سایه انداختهاند، نبود ظرفیت و ارادهای برای تعامل سازنده با جامعه مدنی، میتوانست مشکلات را دوچندان کند.
از سوی دیگر، در عرصۀ سیاست خارجی نیز، نبود دکتر پزشکیان که تلاشهایی برای کاهش تنشها و تعامل دیپلماتیک داشت، میتوانست باعث ادامه و حتی تشدید تحریمها و انزوای بینالمللی شود. این موضوع مستقیماً بر وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم تأثیر میگذاشت و فضای ناامیدی را در جامعه بیشتر میکرد.
بنابراین، میتوان گفت که انتخاب مسعود پزشکیان به مثابۀ فرصتی برای جلوگیری از سقوط کامل شرایط سیاسی و اقتصادی ایران بود. مدیریتی که تلاش کرد با حفظ تعادل، راهحلهای میانه را برای بحرانهای پیچیدۀ کشور ارائه دهد و از شدت گرفتن تنشها بکاهد.
● فرصتی برای امید و بازسازی اعتماد
در یک سال نخست دولت دکتر مسعود پزشکیان، شاهد گامهای مهمی بودیم که با وجود تمام دشواریها و موانع، نمایانگر ارادهای برای تغییر و اصلاح وضعیت کشور بود. انتخاب او، نمادی از میانهروی و تلاش برای ایجاد فضای تعامل و همگرایی سیاسی و اجتماعی بود که جامعه ایران به آن نیاز مبرم داشت.
پزشکیان با تمرکز بر مطالبات واقعی مردم، سیاستهای خود را به گونهای طراحی کرد که علاوه بر مقابله با بحرانهای اقتصادی، بهبود نسبی در وضعیت سیاسی و اجتماعی ایجاد کند. اقدامات دولت در زمینۀ رفع برخی محدودیتها، ایجاد فضای گفتوگو و تلاش برای کاهش فشارهای اجتماعی، گواهی بر این رویکرد بود.
با این وجود، باید اذعان کرد که مسیر پیش رو هنوز پر چالش است. تداوم این روند مستلزم افزایش شفافیت، پاسخگویی و مشارکت گستردهتر مردم در فرآیندهای تصمیمگیری است. تنها از این طریق است که میتوان اعتماد عمومی را بازسازی کرد و بنیانهای یک نظام سیاسی پویا و پایدار را نهادینه ساخت.
به بیان دیگر، دولت مسعود پزشکیان نه تنها پاسخی به بحرانهای موجود بود، بلکه دریچهای تازه به سوی آیندهای روشنتر گشود. آیندهای که در آن امید به اصلاح، توسعه و عدالت اجتماعی بیش از هر زمان دیگری پررنگ باشد. اکنون نوبت همه نهادها، احزاب و مردم است که با همراهی و همافزایی، این فرصت طلایی را به بهترین شکل ممکن به ثمر برسانند.